بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
« فخرالدین اسعد گرگانی »
از کتاب
« ویس و رامین »
نبینی باغبان چون گل بکارد
چه مایه غم خورد تا گل بر آرد
به روز و شب بود بی صبر و بی خواب
گهی پیراید او را گه دهد آب
گهی از بهر او خوابش رمیده
گهی خارش به دست اندر خلیده
به امید آن همه تیمار بیند
که تا روزی برو گل بار بیند
نبینی آنکه دارد بلبلی را
که از بانگش طرب خیزد دلی را
دهد او را شب و روز آب و دانه
کند از عود و عاجش ساز خانه
بدو باشد همیشه خرم و گش
بدان امید کاو بانگی کند خوش
نبینی آنکه در دریا نشیند
چه مایه زو نهیب و رنج بیند
همیشه بی خور و بی خواب باشد
میان موج و باد و آب باشد
برچسب : نویسنده : valadkhan بازدید : 22